- کشف گور هخامنشی در عراق + عکس
- این گوشی های همراه برای سلامتی مضر هستند
- آموزش فارسي كردن ويندوز ۸
- طرز تهیه سوپ بروکلی - روش ایرلندی
- چشم ها از سلامت شما چه می گویند/عوارض خطرناک تماشای تلویزیون/مضرات قلیان کشیدن/ودر اهرهم اهنگ سامی
- خانمی که توسط موجودات فضایی باردار شده! +عکس
- پاورپوینت فصل 2 ریاضی دهم
- کدام زنان در معرض ریسک بالای سرطان روده هستند؟
- اجرا نشدن لانچرها
- دانلود ترینر سالم بازی Sniper Elite V2
- آمار مطالب
- کل مطالب : 1302
- کل نظرات : 5
- آمار کاربران
- کل کاربران : 1
- افراد آنلاین : 2
- آمار بازدید
- بازدید امروز : 1,172
- گوگل امروز : 0
- آی پی امروز : 25
- بازدید دیروز : 742
- گوگل دیروز : 1
- آی پی دیروز : 84
- بازدید هفتگی : 1,172
- بازدید ماهانه : 8,544
- بازدید سالانه : 37,440
- بازدید کل : 1,171,235
- اطلاعات
- امروز : دوشنبه 31 اردیبهشت 1403
- آی پی شما : 52.15.210.12
- مرورگر شما : Safari 5.1
با عضویت در خبرنـــــــــامه می توانید آخرین مطالب سایت را در ایمیل خود دریافت کنید .
محمدبن غسان هاشمی میگوید در یکی از اعیاد مذهبی عید اضحی بخانه مادرم رفتم ، زنی دیدم که نزدیک مادرم نشسته بود اما لباسهای کهنه و مندرس در تن داشت و آثار عفت و نجابت و بزرگی از او ساطع بود .
مادرم گفت این زن را شناختی ؟ گفتم نه .
گفت این زن " عتابه " مادر جعفر بن یحیی برمکی وزیر هارون الرشید است ، من نزدیک رفتم و او را تجلیل و تعظیم کردم و از جریان امر و حالات او جویا شدم ، بعد از نقل مصائب وشگفتیها باو گفتم : مادر از میان تحولاتی که جهت شما پیش آمد کدامیک از آنها عجیبتر و شگفت انگیزتر بود ؟
گفت ای فرزند عیدی چون امروز بر ما گذشته است چهارصد کنیز در اطراف من منتظر فرمان و دستورم بودند و با اینحال من ناراحت بودم و پسرم را بخودم نامهربان خیال میکردم .
امروز هم عیداضحی است که بر من میگذرد و آرزویم در این ساعت این است که دو قطعه پوست گوسفند داشته باشم که یکی را لحاف قرار داده و روی دیگری بنشینم و بخوابم.
محمدبن غسان میگوید من پانصد درهم باو دادم ، باندازه ای خوشحال و مسرور شد که نزدیک بود جان بسپارد .